حساب روزها از دستم در رفته. حدود دو هفته از برگزاری کارگاه «نقش کوچینگ در توانمندسازی بانوان» میگذرد. آن روز به معصومه جان عظیمی پارسا، قول دادم که یک مقاله در همین زمینه بنویسم و لینکش را برای اعضای کارگاه بفرستم. حدود چهار هزار کلمه در مورد این نوشتم که کوچینگ چگونه میتواند به بانوان کمک کند. وسواس گرفتهام. تصور میکنم هنوز حرف برای گفتن هست. هنوز باید ادامه بدهم. اما اگر با همین روش جلو بروم، هیچ مقالهای منتشر نخواهد شد.
به این نتیجهرسیدم که دارم بر اساس یکی از باورهای بانوپسندانه رفتار میکنم:
«یا بهترین کار را انجام بده، یا انجام نده»
یا شاید این یکی: «پر زرق و برق و قلمبه سلمبه بنویس. وگرنه کارت بی ارزش است.»
یا هزار باور دیگری که در وجود همهی دختران دنیا رسوب کرده و من هنوز به آنها آگاه نشدهام.
این شد که تصمیم گرفتم ساده بنویسم و منتشر کنم. حرفهای بیشتر را به مرور و با عناوین دیگر خواهم نوشت.
برای آشنایی با فرآیند کوچینگ و روند جلسات، قبلا مقالهای نوشتهام:
اما، کوچینگ چگونه به من کمک میکند:
ما در دنیایی زندگی میکنیم که معیارهایی برای موفقیت تبیین شده و همه برای رسیدن به آن تلاش میکنند.
موفقیت: دستیابی به آرزو یا انجام کاری.
(لغتنامه دهخدا)
از طرفی آرزو یعنی هوس، اشتها و اشتیاق.
و اشتیاق یعنی شیفتگی.
پس میتوان گفت موفقیت یعنی رسیدن به آنچه که شیفتهی آن هستیم.
اما مگر میشود همهی انسانهای کرهی زمین شیفتهی یک چیز باشند؟
چطور میتوان موفقیت افراد را با معیارهای ثابت سنجید؟
اگر بپذیریم که آرزوهای افراد با هم متفاوت است، تواناییها و رسالت شخصی هم؛ بازهم سوالات بیشتری پیش میآید:
من حقیقتا شیفتهی چه چیزی هستم؟
شیفتگی مهمتر است یا صرفا برآورده کردن نیازهایم؟
آیا توانایی های لازم برای رسیدن به آرزوهایم را دارم؟
چه موانعی بر سر راه من وجود دارد؟
و سوالهای دیگری که پاسخش را تنها با سفر به درون خود میتوان یافت.
اگر آینهای جادویی وجود داشت که پاسخها را نشانت میداد،روبروی آن مینشستی؟
جلسهی کوچینگ شبیه به نشستن روبروی همچین آینهایست. این آینه در ابتدا صاف و صیقلی نیست. کوچ با سوالاتی که از شما میپرسد، جای جای این آینه را پاک میکند تا پاسخ را به طور شفاف ببینی. او شما را مجبور به دیدن چیزی غیر از خودت نمیکند. اگر احساسات شما مانع از دید کافی باشد، با همدلی به شما کمک میکند و پس از آنکه پاسخ منحصربفرد سوالات را گرفتی، شما را حمایت میکند تا براساس این پاسخها، برای رسیدن به آرزوی خود گام برداری.
آنچه نوشتم، مختص بانوان نیست. اما بر بانوان تاکید کردم چرا که به دختران بیشتر از پسران القا میشود که «تو در صورتی خوب هستی که از خود گذشتگی داشته باشی» و به طور ضمنی به آنها گفته میشود که «صرف وقت برای خودت و آرزوهایت، یعنی خودخواهی». گاهی از این هم فراتر میرود:« اگر هم بخوای به آرزوهات برسی، نمیتوانی»
یکی از بهانههای نوشتن این متن این بود که به همهی دختران و خودم یادآوری کنم:
هیچ سمی برای دنیا مهلکتر از زنان غمگین نیست.
تو تنها در صورتی شاد خواهی بود که برای آرزوهایت وقت بگذرانی.
اگر شوق رسیدن به چیزی را داری، توانایی رسیدن به آن هم در تک تک سلولهایت وجود دارد.
تو فقط وقتی میتوانی به دیگران عشق بدهی که خودت را اولویت عشقورزی بدانی.
و اینها هیچکدام به معنای خودخواهی نیست.
2 پاسخ
تارا جان. خدا قوت.
به نکات خوبی اشاره کردی، اینکه زنان و دختران ما برای دیده شدن همیشه باید از خودگذشتگی کنند و نقاط ضعف خود را بپوشانند.
موفق باشی
ممنون از شما که برای من ودیگر دختران حامی هستید.