mashroom1

نوتیفیکیشن‌ها را خاموش کن

تصور کن کسی بدون اطلاع، تو را در یک بخت‌آزمایی ثبت نام کرده و حالا تو برنده‌ی جایزه‌ی اول شده‌ای: چند صد میلیون دلار پول نقد. تصور شیرینی است، نه؟ متاسفانه در دنیای واقعی هرگز چنین اتفاقی نمی‌افتد. به هر حال هرکس در این دنیا صاحب یک “نام” برای نوشتن در برگه‌های قرعه‌کشی هست تا لازم نباشد از نام شما استفاد کند.

حالا تصور کن یک نفر در دنیای واقعی تمام عمر هیچ کاری انجام ندهد، به این امید که یک نفر در جایی از دنیا پیدا می‌شود و در یک قرعه‌کشی، به جای نام خودش نام او را می‌نویسد و او از میان میلیون‌ها نفر، برنده‌ی جایزه می‌شود و تا چند نسل بعد از او از نظر مالی تامین می‌شوند. خنده دار نیست؟ این که یک نفر هیچ کاری برای زندگی خودش نکند، حتی در حد نوشتن نام‌نویسی برای یک قرعه‌کشی، واقعا خنده دار است!

با گسترش اینترنت و از زمانی که اکثر افراد با لمس یک تصویر در گوشی موبایل می‌توانند با همه‌ی کسانی که یک تلفن همراه هوشمند دارند، ارتباط بگیرند، طرز فکری شبیه به طرز فکر همان آدمی که منتظر است تا او را در قرعه‌کشی ثبت‌نام کنند، در همه‌ی ما شکل گرفته:

“کافی است آنلاین باشی، اینترنت همه‌ی کارها را انجام میدهد!”

“کافی است آنلاین باشی تا دوستی های عمیقی ساخته شود”

“کافی است آنلاین باشی تا کسب و کارت رونق بگیرد”

“کافی است آنلاین باشی تا ناب‌ترین موقعیت‌های شغلی دو دستی تقدیمت شوند”

“کافی است آنلاین باشی تا به‌روزترین دانش دنیا در ذهنت تزریق شود و از علم بی‌نیاز باشی”

یا به عبارتی: “من انسانی مدرن هستم که همه‌ی ظرافت‌های آخرین اپلیکیشن‌ها را در کمتر از یک روز یاد می‌گیرم پس حق دارم بدون هیچ تلاشی بهترین نتایج را به دست آورم.”

چنین طرز فکری سبب می‌شود ما منفعلانه رفتار کنیم با این توهم که مهم‌ترین کار را انجام داده‌ایم. مهم‌ترین کار چیست؟ این که بسته‌ی اینترنت بخریم و برای رسیدن به بهترین نتایج انتظار بکشیم.

در این میان آن‌ها که اهدافی برای خود و زندگی داریم، رفته‌رفته به جایی می‌رسیم که از میان میلیون‌ها راه موفقیت، فقط یک راه به ذهنمان می‌رسد. دائما آنلاین و در دسترس بودن.

گاهی هم که متوجه می‌شویم این راه جواب نمی‌دهد و به موفقیت ختم نمی‌شود، ترس به سراغمان می‌آید. ترس از دست دادن دوستی‌های عمیق، مشتری‌های دائمی و شانس‌های بسیار. ترس از دست دادن چیزهایی که از ابتدا هم وجود نداشتند.

پس آن‌ها که از این راه موفق می‌شوند چه؟ اگر دقیق نگاه کنیم، کسانی که از این طریق موفق شده­‌اند، اینترنت را تنها به شکل یک ابزار دیده‌اند. آن‌ها مرزهای شخصی سفت و سختی دارند که به آن پایبندند و این پایبندی به آن‌ها کمک می‌کند از خلاقیت و زمان خود محافظت کنند. روی مهم‌های حقیقی تمرکز کنند و با قدم‌های کوچک پیش بروند.

و اگر بازهم دقیق‌تر نگاه کنیم:

  • نمی‌توان به طور دائم فقط از یک ابزار استفاده کرد و موفق شد.
  • نمی‌توان بدون مدیریت یک ابزار از آن نیتجه گرفت.
  • نمی‌توان بدون پیدا کردن مسیر شخصی موفق شد.
  • نمی‌توان تا پایان عمر از روی دست دیگران مشق نوشت. راه‌حلی که برای دیگران جواب می‌دهد لزوما برای من راهگشا نیست.
  • با انفعال حتی شانس هم به سراغمان نمی‌آید.
  • با ترس، هیچ قدمی محکم برداشته نمی‌شود.
  • با قاطعیت می‌توان بر ترس‌ها غلبه کرد.

برای فاصله گرفتن از این طرز فکر ابتدا نوتیفیکیشن‌ها را خاموش کن.

اینطور به قضیه نگاه کن: زمانی که بیست و چهار ساعته آنلاین هستی و صدای پیام‌ها تمرکزت را به هم می‌زند، زنگ خطری است که می‌گوید جایی از زندگی مرزبندی‌های مشخصی نداری، کنترل آن بخش تماما در دست شما نیست و بهتر است به آن رسیدگی کنی تا به مرحله‌ی انفعال مطلق نرسی.

زمانی که نوتیفیکیشن‌ها خاموش است، ترس‌ها و باورهایی که مانع مرزگذاری اصولی می‌شوند نمایان می‌شوند. یکی یکی به آن‌ها رسیدگی کن تا کنترل زندگی خود را دوباره به دست آوری.

*توجه داشته باش که سه رابطه‌ی عمیق انسانی و شغل شما نباید با خاموش کردن نوتیفیکیشن‌ها به خطر بیفتد. به راه‌های جایگزین و انواع محدود کردن بدون آسیب فکر کن.

بعد از اینجا کجا بریم؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به تارا یاراحمدی هست.

Copyright ©2021