mashroom1
مولتی تسکینگ

موانع تک کاره بودن

این متن به مرور بازنویسی و تکمیل می‌شود

لپ‌تاپ را روشن کردم. یک فایل ورد باز کردم که در آن آزادنویسی کنم. یادم افتاد مدت‌هاست شنیدن یک فایل صوتی را عقب می‌اندازم. پس همزمان آن را پخش کردم و به آن گوش دادم. چون منتظر پیام مهمی بودم، برنامه‌ی تلگرام را هم باز کردم و چون سوالی در مورد یک کتاب تازه چاپ شده ذهنم را مشغول کرده بود، گوگل کروم را باز کردم و سوالم را تایپ کردم. خواهرم با یک ظرف پر از میوه‌ی پوست کنده وارد اتاق شد؛ قطعاً نمی‌توانستم خوردن آن خوشمزه‌ها را عقب بیندازم و در حین میوه خوردن، حتماً باید با خواهرم گپ بزنم چون در غیر این صورت میوه هم نمی‌خورم. در آن زمان که مشغول انجام قهرمانانه و همزمان این همه کار بودم، آنقدر به خودم افتخار می‌کردم که انتظار داشتم فرشته‌ی روی شانه‌ی راستم ظاهر شود و مدال مولتی‌تسکینگ را به گردنم بیندازد (می‌دانم که معادل برای این واژه وجود دارد اما به خاطر اینکه از گیج شدن گوگل جلوگیری کنم و او مرا با یک مخلوط کن چند کاره اشتباه نگیرد، به همین معادل خارجکی راضی می‌شوم). الان از آن روزها می‌گذرد، من تغییر کرده‌ام و هرچند تا مدال طلای مولتی‌تسکینگ هم به من بدهند، حاضر نیستم دوباره چند کار را با هم انجام دهم. هنوز هم گاهی با موانعی در این زمینه روبرو می‌شوم و سعی می‌کنم آن‌ها را از میان بردارم تا با تمرکز بیشتر، فقط به یک کار مشغول باشم و به آن کار عمق ببخشم. در این مطلب برخی موانع تک‌کاره بودن را مرور می‌کنم و پیش‌فرضم این است که تو با مضرات مولتی‌تسکینگ آشنا هستی.

مولتی تسکینگ را یک ارزش می‌دانیم

بسیاری از ما از خودمان انتظاراتی داریم که با توجه به طبیعت انسانی ما و ویژگی‌های منحصربفردمان، غیرواقعی و نشدنی هستند. هرچقدر تلاش کنیم، نمی‌توانیم آن انتظارات را برآورده کنیم و خود را از بابت آن سرزنش می‌کنیم. اگر هم خیلی خوش‌شانس باشیم، با زور و فشار به آن‌ها می‌رسیم و در عوض چیزهای دیگری را از دست می‌دهیم. یکی از این انتظارات، تصویر یک انسان ارزشمند مولتی‌تسک است که می‌تواند دنیا را روی یک انگشت بچرخاند. 

بسیاری از مراجعین من با این سوال وارد جلسه می‌شوند که چرا نمی‌توانند چند کار را با هم انجام دهند و یا چند هدف را با هم پیش ببرند. به نظر می‌رسد جابجایی ارزش‌ها باعث ایجاد چنین سوالاتی می‌شود.

ما کمیت را جایگزین تمرکز، کیفیت، آرامش و لذت کرده‌ایم. تنها کمیت را ارزشمند می‌دانیم و روز به روز بر سرزنشگری‌ها و نارضایتی‌مان افزوده و عملکرد ذهنمان تضعیف می‌شود.

در این باره: خواندن مقاله ی “چرخه ی خودآزاری”

مولتی‌تسکینگ راحت است

همین حالا که این متن را می‌خوانی، یک لحظه توقف کن و به دیوار روبه‌رویت نگاه کن.

سعی کن بدون تکان دادن سر و چشم‌هایت، همه‌ی چیزهایی که در دایره‌ی دیدت قرار دارد را ببینی.

در همین حال، تمام صداهای اطراف را بشنوی و آن ها را از هم تفکیک کنی.

همچنان که به دیدنی‌ها و شنیدنی‌ها توجه می‌کنی، در دهانت چه طعمی را حس می‌کنی.

آیا بوی خاصی احساس می‌کنی؟

 دست‌هایت، کف پا و تمام پوست بدنت چه چیزی را لمس می‌کنند؟

تجربه‌ی تو از انجام تمرین ذهن‌آگاهی بالا چه بود؟ این تمرین هر پنج حست را درگیر می‌کند و حفظ آن برای مدت طولانی، کار چندان راحتی نیست.

هنگامی که یک کتاب را باز می کنیم و همزمان گوشمان به دنبال کلماتی است که از دهان خواننده بیرون می‌آید یا منتظر دریافت یک پیام در واتساپ هستیم، در واقع از خودمان انتظار داریم برای مدتی طولانی و بدون تمرکز، چند حس را درگیر کنیم بدون آن که لذتی از آن ببریم یا برایمان فایده‌ای داشته باشد.

به عبارتی این تصور غلط در ما وجود دارد که چون یک کار را با چشم و دیگری را با گوش انجام می‌دهیم، پس کار راحتی است و ذهن باید از پس هردو بربیاید. درصورتی که با یک تمرین ساده به خلاف آن رسیدیم.

پندهایی به خودم درباب تک کاره بودن

به کارهای سطحی عادت کرده‌ایم

ما روزانه مشغول کارهایی هستیم که نیاز به تمرکز و صرف انرژی زیادی ندارند. این کارهایی که در آن ها بسیار ماهر هستیم و یا کارهایی که هیچ چالشی در آن‌ها نیست؛ مثل چک کردن گوشی و دیدن تلویزین.

اگر برای خودمان چالش‌های جدید ایجاد می‌کنیم تا مهارت‌های جدید کسب کنیم اما از عمق بخشیدن به این مهارت ها فراری هستیم، باز هم تفاوتی چندانی با گروه اول نداریم و بجای تمرینات متمرکز تمرکز، هرلحظه مولتی‌تسکینگ و بی‌تمرکز بودن را تمرین می‌کنیم.

به یاد داشته باشیم:

اطرافمان پر از نشانه‌هایی است که مارا به سمت مولتی‌تسکینگ سوق می‌دهد

شما وقت ندارید.

“چطور می‌توان چند کار را همزمان انجام داد؟”

“میانبرهای رسیدن به هدف”

“جهان در گذر است و شما ایستاده‌اید”

“همه موفق شده‌اند اما شما چه؟”

“انسان موفق کسی است که چند کار را همزمان انجام بدهد و به چند هدف همزمان برسد”

اینگونه پیام‌ها دائما از طرف رسانه و فضای مجازی به ما منتقل می شود و اگر نسبت به آن ها هشیار نباشم، در مسابقه‌ای نامرئی گرفتار می شویم که هیچ برنده‌ای ندارد.

در اولویت بندی کارها ضعیف هستیم

اگر تمام کارها به یک اندازه مهم باشند و ما به یک اندازه به آن‌ها علاقه داشته‌باشیم و به همه‌ی آن‌ها هم نیاز داشته باشیم، وسوسه‌کننده است که بخواهیم همه را همزمان انجام دهیم. چه کسی می‌خواهد چیزی مهم و ارزشمند را از دست بدهد؟

واقعیت این است که هیچ دو کاری مطلقا به یک میزان حائز اهمیت نیستند. همیشه می‌توان کاری را به بعد موکول کرد.

پرونده‌های باز را ساماندهی نمی کنیم

در ابتدای هر سال و هر ماه، لیست بلند بالایی از اهداف تهیه می‌کنیم. همه‌ی آن‌ها را جلوی چشممان می‌گذاریم تا در دایره‌ی توجهمان باقی بماند. سپس بدون اولویت‌بندی و بدون برنامه‌ای عملی و انجام شدنی برای رسیدن به آن‌ها، وارد گود می‌شویم. این گونه عملکرد، ما را تشویق می‌کند تا چند کار را همزمان انجام دهیم. پس به اهدافمان نمی‌رسیم، یا بسیار دیرتر از زمانی معقول به آن ها می‌رسیم. سپس هم به عزت‌نفسمان آسیب می‌رسد هم اضطراب زیادی را تجربه می‌کینم. 

رسیدن به یک هدف بسیار لذت بخش‌تر از داشتن هزاران هدف است که در رسیدن به همه‌ی آن‌ها شکست خورده‌ایم.

به علاوه، باید “به موقع رها کردن” را بیاموزیم. هیچ ایرادی ندارد که در میانه‌ی راه و با آگاهی‌های جدید، بیخیال رسیدن به یک هدف شویم.

هرگز آفلاین نمی‌شویم

این که فکر کنیم تلفن همراهی که به وایفای وصل است و در کنار دستمان قرار دارد، مزاحمتی برای ما ایجاد نمی‌کند، یک فکر باطل است. حتی اگر تلفنتان روی حالت بی‌صدا باشد، باز هم تمرکز شما مختل می‌شود و عملا چند کار را با هم انجام می‌دهید: نوشتن و انتظار برای یک پیام ساده‌ترین شکل این اختلال است. تمرین کن ساعاتی را آفلاین باشی. حتی اگر در آن زمان هیچ کاری انجام ندهی، حداقل به سلامت ذهنتان کمک کرده‌ای.

 

 

بعد از اینجا کجا بریم؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به تارا یاراحمدی هست.

Copyright ©2021