از میان تمام حروفی که در کنار هم قرار دارند، کاف و میم را همیشه به جای هم فشار میدهم.
«کار» میشود «مار»، «کتلت» میشود «متلت» و بعضی کلمات تبدیل به چیزهایی میشوند که تا آن لحظه به گوش و چشمم نخوردهاند.
همین مسئلهی کوچک باعث میشودهنگام ویرایش متنها دقت و زمان بیشتری خرج کنم. تا امروز توجهم به این مورد جلب نشده بود و هنوز برآورد نکردهام با حل آن چقدر از انرژیم را میتوانم حفظ کنم.
احتمالا در جای جای زندگی کسائل این چنینی وجود دارند که به انقدر کوچک اند که حواسمان را پرت نمیکنند اما عمر و توان ما را قطره قطزه کم میکنند.
احتمالا از امروز کمی چشمهایم را بازتر کنم.