دقیقا نمیتوانم بگویم از چه زمانی شروع کردیم به زیستن برای دنیای مجازی. چندان تفاوتی هم نمیکند که این نوع زندگی از کی یا چطور شروع شد. این مطلب را مینویسم تا اندکی دقیقتر به رفتارهای امروزی خود نگاه کنیم و پس از آن بتوانیم به شکل مناسب و سودآوری آن رفتار را ادامه یا تغییر دهیم.
و اما منظور من از زیست برای دنیای مجازی چیست؟
تفریح برای به اشتراک گذاری.
عشق ورزی برای به اشتراک گذاری.
موفقیت برای اشتراکگذاری.
انگار در پس هر کدام از رفتارهای ما، نیتی پنهانی برای به اشتراکگذاری آن رفتار یا نتیجهاش-هرچه که باشد- در صفحات مجازی وجود دارد. حتی انقدر در این رفتار و افکار پیش میرویم که اگر فکر فاصله گرفتن از فضای مجازی به ذهنمان خطور کند، صدایی در ذهن به ما میگوید: “چند روزی دیاکتیو باش ببین چند نفر متوجه میشن که نیستی!”
به عبارتی این روزها زیستی اسارتگونه را در پیش گرفتهایم. اسارت بدان معنا که همهی تصمیمات و رفتار من فقط و فقط وابسته به یک چیز باشد. و آن یک چیز تعیین کند که چه بکنم، چه نکنم و تا کجا پیش بروم. البته همهی تقصیرها به گردن ما نیست. شبکههای اجتماعی مهندسی میشوند تا ما اندکی بیشتر در آنها وقت بگذرانیم، جمعیت کثیری از مردم از این شبکهها استقبال میکنند و ما به پیروی از آنها به این شبکهها رو میآوریم و متخصصان حوزهی مارکتینگ هم این نوع زندگی را تشویق و تبلیغ میکنند: شما باید اینفلوئنسر باشید تا بتوانید اعتماد ایجاد کنید و بعد بفروشید. باید بتوانید بخشهایی از زندگی خود را آنقدر بزرگ کنید که در چشم مخاطب بدرخشد و تنها در این صورت است که در میان رقبا موفق خواهید شد.
رفته رفته تنها معیار موفقیت تبدیل شده است به این که چه کسی بیشتر برای دنیای مجازی تلاش میکند و چه کسی تصویر مجازی مطلوبتری از خود نشان میدهد. من به این واقعیت اذعان دارم که واژهی اسارت همیشه هم بار منفی ندارد. اگر انسان بتواند خودش را با یک معنا و یا یک ارزش به اسارت بکشد، در طول زمان هم رضایتمندی بیشتری خواهد داشت و هم رشد خواهد کرد. اما اگر دیگران و ویترینی که از خودمان برای آنها میسازیم، این اسارت را ایجاد کند، به کجا خواهیم رفت؟ جز تلاش دائم برای راضی نگه داشتن دیگران چه چیزی عایدمان میشود؟ این تلاش دائمی، وقت ما برای خودشناسی و پس از آن امکان رشد را از ما میگیرد و انسانی که خودش را نشناخته باشد، حسرت روزهای رفته را تا ابد به همراه خواهد داشت.
پیشنهاد میکنم در رفتار و افکار خود دقیق شوی و ببینی تا کجا و در چه زمینههایی به این اسارات تن دادهای.
چند درصد از کارهایت را به دنیای مجازی گره نمیزنی؟
آیا بدون حضور در دنیای مجازی، لذت بردن برایت ساده است؟
خارج از دنیای مجازی چطور با دوستانت تعامل میکنی؟
چند درصد از زندگی خود را در چه قالبهایی و با چه کسانی به اشتراک میگذاری؟
چقدر و چگونه از فضای خصوصی خود محافظت میکنی؟
این گونه سوالات به شما کمک میکند دید شفافتری از خود به دست آوریی و تصمیم بگیریی آیا این رویه مناسب شما، روحیات و اهدافت هست یا خیر.