“میخواهم پولدار باشم”
“میخواهم یک معلم خوب باشم”
“همیشه دوست داشتم دوردنیا سفر کنم”
“وقتی ورزش میکنم از خودم راضیترم”
“کاش انقدر تنبل نبودم”
همهی ما تصویری از یک جهان ایدهآل در خیالاتمان داریم که برای تحقق بخشیدن به آن تلاش میکنیم. جملههای بالا سرنخهایی از دنیای ایدهآل افراد مختلف را به ما نشان میدهند. (در تئوری انتخاب به این تصویر ایدهآل، دنیای مطلوب گفته میشود) این جهان شامل من، خصوصیات من، ویژگیهای ظاهری، روابط بین فردی، شغل، میزان درآمد، تعداد فرزندان و همهی چیزهایی است که دنیای انسانی را میسازد. میزان آگاهی از این تصویر و جزئیاتش در بین افراد متفاوت است و در طول زمان تغییرمیکند. اما در هر سطحی از آگاهی که باشیم، برای محقق ساختن آن تصویر تلاش میکنیم. یعنی سعی میکنیم دنیای قابل لمس را به دنیای رویایی نزدیک کنیم. و زمانی که در این راه ناکام شویم و چندان موفق عمل نکنیم، دچار سرخوردگی میشویم و احساسات ناخوشایدی را تجربه میکنیم.
این ناکامی میتواند علل مختلفی داشته باشد از جمله:
- تمرکز بر آن دسته جزئیات تصویر ایدهآل که در کنترل ما نیستند.
- ناآگاهی از دنیای ایدهآل خود(مانند عدم شناخت ارزشها و نیازهای شخصی)
- تلاش برای تغییر دنیای ایدهآلمان با پر کردن آن از چیزهایی که برای دیگران خوب بوده
- ساختن تصویری ایدهآل و افسانهای از خود که هیچ گاه به آن نخواهیم رسید.
نکته اینجاست که ما تنها از مسیر اقدام کردن میتوانیم به خودآگاهی برسیم و شناسایی و رفع این موانع هم بخشی از همین خودآگاهی است. یکی از راههایی که میتواند اقدام کردن را برای ما آسان کند، کار بر روی یک پروژهی شخصی است.
معمولا دانشجویان برای کسب تجربه و غنی کردن رزومهی خود، روی پروژههایی به نام “پروژهی شخصی” کار میکنند .
منظور من از “پروژهی شخصی” در این نوشته کمی با این معنا متفاوت است. در این مفهوم، به روشی که در زیر به آن اشاره شده برای خود اقدامات عملی تعریف میکنی تا به اهداف خود برسی و در مجموع به دنیای مطلوب خود نزدیکتر شوی. تفاوت این پروژهها با تعریف اقدامات عملی محض این است که:
در این روش میآموزی چطور به شکل متمرکز کار کنی
در این روش یادگیری عمیقتری خواهی داشت
و اقدامگرایی (در طولانیمدت) به یک عادت رفتاری تبدیل میشود.
این پروژه میتواند نوشتن یک کتاب الکترونیک، طراحی یک دورهی آموزشی، راهاندازی یک سایت شخصی، گرفتن یک مدرک تازه، کشیدن یک تابلوی نقاشی و یا کسب مقداری مشخصی پول علاوه بر درآمدت باشد. مهم این است که بتوانی نتیجهی کارهایت را ببینی یا آن را لمس کنی. در واقع منظور من از پروژهی شخصی همین نتیجهی قابل لمس است. حالا با هم به روش انجام آن نگاهی میاندازیم:

روش کار بر روی پروژهی شخصی
ابتدا بخشی از دنیای مطلوب خود را انتخاب کن و تا حد ممکن آن را با جزئیات تصور کن.
تصورات خود را بنویس.
بنویس در آن موقعیت چگونه هستی، چه احساسی داری، چطور فکر میکنی و چه چیزهایی داری.
پس از چه مدتی به این تصویر میرسی؟
آیا رسیدن به آن برایت ممکن است؟
این تصور را به یک هدف بلند مدت تبدیل کن.
مشخص کن اولین و پایهایترین پله برای رسیدن به آن هدف چیست؟(کسب دانش؟ ارتباط گرفتن با دیگران و تیمسازی، حذف برخی موانع که قبلا آنها را شناسایی کردهای و…)
این پله را به یک پروژهی کوتاهمدت تبدیل کن.
سپس به این سوالات پاسخ بده. ترجیحا پاسخهایت را بنویس:
بازهی زمانی انجام پروژه چقدر است؟
حداقل اقدامی که روزانه میتوانی برای آن انجام بدهی چیست؟
از چه راهی میخواهی این کار را انجام بدهی؟
آیا به کمک کسی نیاز داری؟
مهمترین دستاورد کوتاهمدت از این پروژه چیست؟
حداقل زمانی که میخواهی روزانه صرف این پروژه کنی چقدر است؟
آیا بعدا میتوانی همین پروژه را گسترش بدهی؟
برای مثال: اولین قدم من برای رسیدن به هدف، کسب دانش بیشتر است. این دانش را با مطالعهی دو کتاب کسب خواهم کرد. و از آموختههایم در مدت یک ماههی مطالعه، یک کتاب 6 هزارکلمهای مینویسم.
در مسیر پروژه
- درگیر کمالگرایی نشو. حداقلی را برای خود تعریف کن و به آن پایبند باش.
- به یاد داشته باش که هدف اصلی، شناخت خودت است. چیزهایی که در روند پروژه دستگیرت میشود را یادداشت کن.
- برای عمیق شدن یادگیری، روزانه یا هفتگی روند پیشروی پروژه را بررسی کن. مشکلات را ببین و برای رفع آن تلاش کن.
- بهترین حالت این است که آگاهیات با یک موضوع درگیر باشد و یکپارچه برای آن تلاش کنی.
- احتمال اتمام پروژه زودتر از موعد بسیار زیاد است. تجربهی شخصی من این است که وقتی تمام انرژیم را روی یک موضوع متمرکز میکنم، انگیزهی بیشتری دارم و میتوانم کار را با کیفیت مطلوب و در زمان کوتاهتری انجام دهم.
- به خودت در پایان پروژه پاداش بده.
- لزومی ندارد پروژه را به دیگران عرضه کنی.
- خوشحال میشوم مرا در جریان پروژههای شخصی خود قرار بدهی.